دانلود رمان بازگشتی برای پایان ویژه رمان عاشقانه| دانلود رمان عاشقانه فارسی

دانلود رمان عاشقانه

بهترین مکان برای دانلود رمان های عاشقانه شما میباشد

دانلود رمان بازگشتی برای پایان ویژه رمان عاشقانه

دانلود رمان بازگشتی برای پایان ویژه رمان عاشقانه داستانی از هزارتوی حقیقت‌های زندگی‌اش، راهی پر از خطرات

مرگبار و حضور موجوداتی مافوق تصوراتش.
به واقعیت پیوستن رویاهای ترسناکش. همه و همه به دلیل گذشته‌ای تاریک و یک اشتباه؛ اشتباهی که موجب تباهی سرزمینی آرام و موجب برگزیدگی و بازگشت او شد.
بازگشتی پرقدرت برای نجات سرزمین و مردمش؛ مردمی که روزی توسط لیانا و به‌خاطر فداکاری‌هایش، نجات پیدا کرده بودند.
بازگشت شخصی که دست انتقام همه‌ی مردم رنج‌کشیده‌ی آدونیس از بی‌رحم‌ترین انسان بر روی زمین، یعنی ملکه نارسیسا است.

دوستان گلم بازگشت، یک رمـان سه‌جلدی هست؛ ولی به طور کامل ادامه‌ی رمان لیانا هستش.
قبل از خوندن رمان بازگشت، باید رمان لیانا رو مطالعه کنین تا خیلی از ابهاماتتون برطرف بشه.
مرسی عشقولیا.

دانلود رمان لیانا ویژه رمان عاشقانه

در حال تایپ – رمان کلبه ای میان جنگل (جلد سوم لیانا) | Zahra 

دانلود رمان بازگشتی برای پایان ویژه رمان عاشقانه

دانلود رمان بازگشتی برای پایان ویژه رمان عاشقانه

مقدمه:
آفتاب نیزه‌‌هایی از نور می‌پراکند
و من باز هم در راه تاریکی گم شده‌ام.
نمی‌دانم…
هنوز هم نمی‌‌دانم در آن تاریکی به دنبال کدامین نور، این‌چنین سرگشته‌ام.

پیشنهاد :دانلود رمان عشق و پیمان جاوا،اندروید،ایفون،pdf

قسمتی از داستان :

«رستوران هوگو»
در یک جنگل تاریک و ترسناک می‌دوید؛ بی آنکه خبری از مقصدش داشته باشد. قلبش تندتند زده و دست‌‌هایش کاملا یخ کرده بودند. زمانی که کنار یک درخت بزرگ و کهنسال ایستاد تا نفسی تازه کند، خیلی زود حضور افراد دیگری را نیز در اطرافش احساس کرد. صدای نفس‌‌های کشدارشان به گوش می‌رسید؛ اما در آن تاریکی چیزی دیده نمی‌‌شد، تردیدی نداشت که هنوز یک جایی در همان اطراف ایستاده و به او نگاه می‌کنند.
به محض آنکه حالش کمی بهتر شد، شروع به دویدن کرد. هنوز چند قدم بیشتر ندویده بود که فضای اطرافش کاملا تغییر کرد. این‌بار در یک کلبه‌ی چوبی ایستاده بود. صدای ناله و شیون به گوش می‌رسید. یک زن کنج اتاق نشسته بود و یک مشت پارچه را در آغوشش می‌فشرد. چند قدم جلوتر رفت تا محتویات درون پارچه را ببیند؛ اما در کمال حیرت بار دیگر خود را در همان جنگل آشنای همیشگی پیدا کرد.

پیشنهاد :دانلود رمان یک روز برای یک زن ویژه رمان عاشقانه

به محض واردشدن، نگاهش به آن طرف جنگل افتاد. با دهانی نیمه‌باز به مادرش که در فاصله‌ی دوری از او می‌دوید، خیره شد. شور و اشتیاقی وصف‌نشدنی تمام وجودش را دربرگرفت و درست در همان مسیر شروع به دویدن کرد.