دانلود رمان عاشقانه عیش و نوش

دانلود رمان عاشقانه عیش و نوش

دانلود رمان عاشقانه عیش و نوش
دانلود رمان عاشقانه عیش و نوش

در ادامه مطلب

قسمتی از رمان :

*عسل*
کتابم همراه با حرص گوشه از رخت خوابم پرت کرده و موهایم را چنگ زدم و:
آخ. مامان چرا من؟

دورم را از نظر گذارندم و همچنان افزودم:
من درس دارم، کلی هم کار… آخه به کی بگم من کار دارم؟
مادرم زیرچشمی نگاهم کرد و با اخم رویش را برگرداند و از درگاه در کنار رفت:
من نمی دونم عسل، بابات گفته آقای کیان به همراه خوانوادش واسه تعطیلات عید اینجا می آن. منم کمر و

زانوم درد می کنه وگرنه خودم می رفتم واسه تمیزکاری اونجا.
ناخواسته اخم هایم درهم شد و پوفی کشیده از جایم برخاستم و درحینی که قدم هایم شتاب می دادم نطقم را بازکردم:
باشه می رم ولی، بدون اگه امتحانم رو خراب کنم واسه خودم بده!
یه ساله دارم تلاش می کنم واسه کنکور که حداقل بتونم توی رشته مورد علاقم قبول شم.
مادرم پوفی کشید و سرش را همزمان که به سمت آشپزخانه کوچکمان باطرح ساده کابینت های سفیدفلزی

دانلود نسخه آیفون

دانلود نسخهPDF

دانلود نسخه آندروید