دانلود رایگان رمان حس عاشقی
رمان حس عاشقی نوشته ی پرنیا اسد می باشد. خلاصه این رمان مربوط به یک خانواده ی فقیری است. یکی از دختران این خانواده ی فقیر در دوران مریضی دچار عشق واهی می شود…
معرفی رمان حس عاشقی:
رمان حس عاشقی اثر پرنیا اسد می باشد. رمان حس عاشقی در مورد دختری از یک خانواده ی فقیری است.
یکی از دختران این خانواده ی فقیر در دوران مریضی دچار عشق واهی می شود…
خلاصه ای از کتاب:
گوشه ای کز و تنها به تو فکر کردن را دوست دارد..
گل سرخ را..تماشای غروب جمعه را دوست دارد..
بوی تو را..نوازش تو را و حتی خیره شدن به چشمان تو را دوست دارد..
آری..این حس عاشقی ست!
این حس عاشقی،تو را هم دوست دارد..
فسمتی از رمان:
محله ی ما محله ای متوسط رو به پایین هست و سطح مالی و فرهنگ ها هم پایین
هستن اما خدا رو شکر که مردمان با فهمی داره
اینجا همسایه ها لباس شویی ندارن اندکیشون هم که دارن در دسترس دیگرون قرار
نمیدن و معمولا منو پونه شستن لباس ها رو برعهده میگیریم.
یکم بعد راضیه خانم اومد به همراه پلاستیکی بزرگ و پراز لباس های کثیف
پونه همونطور که پلاستیک رو ازش میگرفت
گفت-میدونیم اما خب ما سعی داریمعجله ای ندارم اما هر چی زودتر بهتر
تا چشمش به دستم افتاد
با نگاهی بهت زده رو بهم غرید-ببینم چرا تو دوباره دستکش نپوشیدی؟ دختر دستات خراب میشن
همونطور که آخرین لباس رو روی طناب پهن میکردم گفتم -بیخیال.
وقتی دستکش میپوشم احساس میکنم لباس ها تمیز نمیشن
با لحن بامزه ای گفت -بیخود..بیا بریم داخل چایی بخوریم خستگیمون در بره
گیره ای روی لباس زدم و رو به پونه که هنوز روی چهارپایه نشسته بود گفتم -هوا
داره تاریک میشه.باید واسه سحر پوستر بخرم.دیر میشه منم تنها توی این خیابونا میترسم
از جاش بلند شد و با حرص گفت-وای تو چقدر بد عنقی دختر..یه چایی که این حرفا رو نداره…
بابام با این حرف های من مثل ببر وحشی از جاش بلند شد و حمله ور شد سمتم..
ازجام تکون نخوردم..یقه ی لباسمو توی دو دستش گرفت و از لای دندون غرید
_بفهم چی میگی پدرسوخته..بزرگت کردم حالا واسه من دم در آوردی؟…
برای خواندن این رمان جذاب و عاشقانه خیلی سریع رمان رو دانلود و مطالعه کنید.