دانلود رایگان رمان سئوگیلیم اثر سمیرا حسن زاده
دانلود رمان سئوگیلیم اثر سمیرا حسن زاده به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
ال آی دختری است که همسر جوانش را از دست داده و برای فرار از ازدواج اجباری که پدرش برایش در نظر گرفته، به برادرشوهرش پاشا پیشنهاد ازدواج صوری را می دهد، پاشا جوانی در ظاهر سخت و سرد و جدی است، او پیشنهادش را قبول می کند اما به یک شرط ازدواج واقعی و دائمی …
خلاصه رمان سئوگیلیم
ماموریت برگشت عقد و عروسی را باهم دیگر برگزار کرده و سر خانه و زندگیمان برویم … صیغه به وسیله ی بوه دَدَه جاری میشود و من بالاخره به مراد دلم میرسم و خوشحالی تمام رگ و پی وجودم را فرا میگیرد و من باورم نمیشود که زن باشارم شده ام! شب از نیمه گذشته است … از حس خوشحالی که دارم نمیتوانم پلک روی هم بگذارم
از وقتی که میهمان ها رفته اند خودم را سریع به اتاقم رسانده و بهانهی خواب را گرفته ام … حوصله ی سین جیم کردن های حبه ننه را اصال نداشتم … دوست نداشتم حتی سر سوزنی از این حس سرخوشم کاسته شود … زنگ تلفن همراهم به صدا در می آید و متعجب آنرا نگاه میکنم … کمی بعد به خود آمده و آن را از روی عسلی کنار تختم برمیدارم … نگاهی به شمارهی ناشناس میاندازم … اکنون و در این ساعت چه کسی میتواند باشد که با من تماس بگیرد
با تردید پاسخ میدهم و به آنی صدای مضطرب باشار درون گوشی میپیچد: میخوام ببینمت… هاج و واج میگویم: هان! با عجله و شتاب زده میگوید: -بیا دم درتون، پشت درم … تماس را قطع میکند و من بهت زده در جایم میایستم … این دیگر چه زمان زنگ زدن است! این دیگر چه خواستهای بود که داشت؟! زنگ تلفنم دوباره به صدا در می آید و به خود آمده و سریع پاسخ میدهم: اآلی تو رو خدا زود بیا عجله دارم، باید ببینمت وگرنه نمیتونم برم
سریع لب میزنم: اومدم … ابتدا شال و سپس چادرم را سر کرده و سریع از اتاق خارج میشوم … بادلی شوریده و مملو از اضطراب و نگرانی پله ها را یکی پس از دیگری پیموده و از خانه خارج میشوم … همین که در حیاط را باز میکنم باشار داخل میشود و در را پشت سرش سریع میبندد و به ان تکیه میدهد … سر و وضعی نامناسب و ژولیده پولیده دارد مات و مبهوت نگاهش میکنم
زل زده به چشمانم و حس می کنم پرده ی نازکی از اشک جلوی دیدگانش را تار کرده است! آخر در این سیاهی شب و با نور کم سویی که از لامپ به حیاط می رسد؛ نمی شود به آن صورت چیزی را شفاف دید … با تن صدای آرام و متعجبی می پرسم: چی شده؟ چرا… امان نمی دهد ادامه حرفم را بگویم! وقتش باشه
هیچ وقت فکر نمیکردم این بشه … فکر نمیکردم نمیکردم به اینجا برسم … چرا آخه اینطور شده! … چرا همه چیز بهم ریخت! قطره اشکی از گوشه ی چشمش می چکد و من هاج و واج آن را می نگرم و تمام وجودم می شود سوال که چه چیز باعث این آشفتگی و پریشانی و درماندگی باشارم شده است … از استرس گلویم خشک میشود و پاهایم ضعیف و ناتوان… آخه …
رمان سئوگیلیم نویسنده : سمیرا حسن زاده ژانر : عاشقانه ملیت : ایرانی ویراستار : سایت رمان بوک تعداد صفحه : ۱۰۹۷
دانلود رمان سئوگیلیم از سمیرا حسن زاده
دانلود رمان سئوگیلیم ۸ مگابایت فرمت pdf با عضویت در کانال تلگرام ما، سوپرایز های بهتری دریافت کنیدکانال تلگراماگر نویسنده این مطلب هستید و تمایل به ادامه همکاری نداریددرخواست حذف