رمان رسوایی تلخ و شیرین مهین عبدی

رمان رسوایی تلخ و شیرین
رمان رسوایی تلخ و شیرین

دانلود رمان رسوایی تلخ و شیرین اثر مهین عبدی با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

خاطره‌ هایت مصمم‌ تر از قول‌ هایت بودند، برای ماندن کنار من، قول‌ هایت خیلی زود خسته شدند و چمدان‌ شان را بستند، اما خاطره‌ هایت مدت‌ هاست روزها و شب‌ها همدم تنهایی‌ ام شدند، قول‌ها بی‌ وفا بودند، اما خاطره‌ ها عجیب وفادار …

خلاصه رمان رسوایی تلخ و شیرین

زور بزن دختر جون! زور بزن بذار بچه راحت دنیا بیاد! کم مونده … زور می زند و لبهای خشکیده و ترک خورده اش بیشتر بهم می چسبند. نایی ندارد و دیگر قوتی برایش باقی نمانده! تمام همتش را بکار گرفته تا بچه اش، تمام دلخوشی اش را سالم بدنیا بیاورد و حاصل زحمت نه ماهه اش را ببیند … اما گویی بچه اش هیچ چشم دیدن این دنیا را ندارد!

قابله با پشت دست عرق روی پیشانی اش را می زداید اما به دقیقه نکشیده باز هم دانه های عرق خودنمایی می کنند. طاقت نمی آورد و با صدایی بلند رو به دو مردی که پشت در اتاق به انتظار خبری از او هستند میغرد … من چقدر گفتم این زن نمیتونه این جوری بزاد؟ چقدر گفتم بچه در شته؟ اگه هر دو شون مردن به من ربطی نداره!

اتاق با وجود بخاری گرم شده اما تن زن در حال یخ زدن است و پاهایش بشدت می لرزند و هر بار بجای بیشتر باز شدن، بسته می شوند و چشمانش روبه بسته شدن می روند. قابله محکم به ساق پایش می کوبد. دخترجون الان وقت خوابیدن نیس ها! زور نزنی بچه ت می میره! و تنش از این حرف بیشتر می لرزد و بیشتر قوتش را بکار می گیرد و زور می زند!

گویی استخوان هایش در حال شکستن هستند و تمام بافت های بدنش در حال شرحه شرحه گشتن! فریادش در نطفه خفه میشود و از درد لبهایش را می گزد و می گزد زوری که به شکم و کمرش وارد می شود ورای تصوراتی بود که همیشه از زایمان داشت! اولین زایمانی که گویی قرار است آخرینش هم باشد! زن قابله به کنارش می رود و کف هر دو دستش را روی قسمت بالایی شکم او می گذارد. با شدت فشار میدهد و غر میزند. د یالا دختر از کت و کول انداختی منو…

یبار زور بزن بذار تموم بشه. د یالا! | و او زور می زند و زور می زند… ۹ PB. قابله پایین پاهایش می نشیند و با دیدن سر بچه، چشمانش می درخشد! دستانش را به کمک زن فرستاده و کمکش می کند… اما دقیقا پشت درهای بسته ی اتاق دو مرد تمام فکر و ذکرشان چشم و گوش شده و منتظر خبری از قابله! یکیشان روی دو پا نشسته و با هر دو دستش سرش را گرفته و به این فکر می کند که چرا باید زنش،

زنی که چشم و چراغ خانه اش بود، به این حال و روز بیفتد و از دستش کاری ساخته نباشد! و مرد دیگری به این فکر می کند که چه میشد گردن دوستش را میشکست و این میزان از درد کشیدن زن او و مرد دیگری به این فکر می کند که چه میشد گردن دوستش را میشکست و این میزان از درد کشیدن زن او را تحمل نمی کرد

خودش هم می داند کارش از ریشه اشتباه و غلط است و حق ندارد چشم به ناموس دوستش داشته باشد اما از نظرش رفیقش فقط یک ناموس دزد بود و بس! رفیقی که خودش او را معتاد کرده بود و زندگی را به کامش تلخ کرده بود! حال هیچ تحمل این وضع و اوضاع را ندارد! لااقلی که زنی که درون اتاق زایمان می کند، زمانی عشقش بود! همان دختری که …

۳٫۳/۵ – (۱۰ امتیاز) رمان رسوایی تلخ و شیرین نویسنده : مهین عبدی ژانر : عاشقانه، معمایی ملیت : ایرانی ویراستار : سایت رمان بوک تعداد صفحه : ۸۶۳QR Codeقیمت : ۱۸,۰۰۰ تومانخرید و دانلود فوری با عضویت در کانال تلگرام ما، سوپرایز های بهتری دریافت کنیدکانال تلگرام