رمان قلب من برای تو بهار سلطانی
رمان قلب من برای تو دانلود رمان قلب من برای تو اثر بهار سلطانی با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
هم اکنون در رمان بوک بخوانید: دستام هنوز میلرزید، لب و دهانمم لرزش خفیفی پیدا کرد، رئیس با خشم ادامه داد: این چه حرف مسخره ایه، عشق و عاشقیو فراموش کن پسر جون، این حرفا مال تو قصه هاس، دوره این حرفا گذشته، الان پول و مقام حرف اولو میزنه، پول داشته باشی عشق و علاقه هم پشت سرش میاد…
خلاصه رمان قلب من برای تو هنوز گوشی دستم بود که در با کلید باز شد و سیمین اومد داخل. نگاهش صاف رفت تو چشمام، مکثی کرد و کفشای پاشنه بلندش و از پاش کند و با یه حرکت گوشه ایی پرت کرد و اومد تو نشیمن، همونجایی که من رو مبل نشسته بودم. سلام کردم، یه جور خاصی نگام کرد و جواب داد. فهمید با نهال حرف زدم، خودش و روی مبلی انداخت، خسته و کلافه به نظر میرسید. بدون اینکه نگام کنه گفت:تو تا کی میخوای با این دختره…. الکی حرف بزنی و الکی خوش بگذرونی!!! از جام بلند شدم، لیوان دستم و رو میز گذاشتم و گفتم:
-من الکی خوش نمی گذرونم…. من نهال رو واسه خوش گذرونی نمیخوام!!! واسه زندگی میخوامش.. […]